خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باسواد
[صفت]
literate
/ˈlɪtərət/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more literate]
[حالت عالی: most literate]
1
باسواد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باسواد
مترادف و متضاد
illiterate
1.A literate man
1. یک مرد باسواد
2.Her parents were literate.
2. والدین او باسواد بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
literary criticism
literary
literally
literal
literacy
literati
literature
lithe
lithium
lithograph
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان