خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جستجو کردن
2 . بهبود یافتن
3 . به بالا نگاه کردن
4 . سر زدن
[فعل]
to look up
/lʊk ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: looked up]
[گذشته: looked up]
[گذشته کامل: looked up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
جستجو کردن
بهدنبال (چیزی) گشتن
to look something up
بهدنبال چیزی گشتن
Look it up in a dictionary.
در واژهنامه جستوجویش کن. [بهدنبالش بگرد]
2
بهبود یافتن
بهتر شدن
مترادف و متضاد
improve
1.Now the summer’s here things are looking up!
1. حالا که تابستان شده اوضاع بهتر میشود.
2.Our financial situation is looking up.
2. وضعیت مالی ما دارد بهتر میشود.
3
به بالا نگاه کردن
1.She looked up and saw a beautiful bird.
1. او به بالا نگاه کرد و پرندهای زیبا را دید.
4
سر زدن
به دیدن کسی رفتن
to look somebody up
به کسی سر زدن
Do look me up the next time you're in London.
دفعه بعدی که در لندن هستی [دفعه بعدی که به لندن آمدی]، حتماً به من سر بزن.
تصاویر
کلمات نزدیک
look through
look the picture of health
look round
look over
look out for
look up to
look what the cat dragged in!
look! the milk is boiling over.
look, it’s enough.
look-alike
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان