خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شانس
[اسم]
luck
/lʌk/
غیرقابل شمارش
1
شانس
موفقیت، یمن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اقبال
بخت
یمن
شانس
مترادف و متضاد
good fortune
prosperity
success
bad luck
misfortune
1.It was just by luck that she got the job.
1. فقط از روی شانس بود که آن کار را گرفت.
2.She had bad luck in the last race, finishing fourth.
2. او در آخرین مسابقه بدشانس بود، چهارم شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
lucille
lucidity
lucid
lucia
lucas
luckily
lucky
lucky break
lucky charm
lucky dip
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان