[صفت]

lucid

/ˈlusəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more lucid] [حالت عالی: most lucid]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 درخشان روشن، شفاف

معادل ها در دیکشنری فارسی: شفاف
formal
مترادف و متضاد bright clear
  • 1.Birds dipped their wings in the lucid flow of air.
    1. پرندگان، بال‌های خود را در جریان درخشان هوا فرو بردند.

2 قابل‌فهم واضح

مترادف و متضاد comprehensible intelligible confusing
a lucid introduction to the philosophy of mind
مقدمه‌ای قابل‌فهم بر فلسفه ذهن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان