خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خوششانس
2 . خوشیمن
[صفت]
lucky
/ˈlʌk.i/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: luckier]
[حالت عالی: luckiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خوششانس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خوشاقبال
بختیار
خوششانس
مترادف و متضاد
fortunate
in luck
unfortunate
unlucky
to be lucky to do something
خوششانس بودن در انجام کاری
They're lucky to have such a nice office to work in.
آنها خوششانس هستند که دفتری به آن زیبایی برای کار کردن دارند.
to be lucky that…
خوش شانس بودن که...
He's lucky that he wasn't fired.
خوششانس بود که اخراج نشد.
lucky you/me ...
خوش به حالت/حالم و...
"I'm going on vacation." "Lucky you!"
«دارم به تعطیلات [مرخصی] میروم.» «خوششانسی تو.» [خوش به حال تو]
2
خوشیمن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خوشقدم
مترادف و متضاد
unlucky
1.My lucky number is 13.
1. عدد خوشیمن من (عدد) 13 است.
[عبارات مرتبط]
lucky charm
1. افسون خوش شانسی
lucky break
2. خوش شانسی (منجر به موفقیت)
lucky dog
3. آدم خوششانس
lucky dip
4. انتخاب شانسی (نوعی بازی)
تصاویر
کلمات نزدیک
luckily
luck
lucille
lucidity
lucid
lucky break
lucky charm
lucky dip
lucky dog
lucrative
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان