خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمین کردن
2 . گفتگو در چترومها را خواندن
[فعل]
to lurk
/lɜrk/
فعل ناگذر
[گذشته: lurked]
[گذشته: lurked]
[گذشته کامل: lurked]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کمین کردن
خف کردن
1.I thought I saw someone lurking behind the trees.
1. فکر کردم کسی را دیدم که پشت آن درختان کمین کردهاست [فکر کردم کسی پشت آن درختان کمین کردهاست].
2
گفتگو در چترومها را خواندن
در تالار گفتگو بدون عضو بودن (مخفیانه) نظر خواندن
تصاویر
کلمات نزدیک
lurid
lure
lurcher
lurch
lupin
lurve
luscious
lush
lush green countryside
lust
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان