1 . بزرگوار
[صفت]

magnanimous

/mæɡˈnænɪməs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more magnanimous] [حالت عالی: most magnanimous]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بزرگوار سخاوتمند، سخاوتمندانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: بخشنده بزرگوار نظربلند
مترادف و متضاد generous noble
  • 1.a magnanimous gesture
    1. یک حرکت سخاوتمندانه
  • 2.He was magnanimous in defeat and praised his opponent's skill.
    2. او در هنگام شکست بزرگوار بود و مهارت رقیبش را ستود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان