خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برنامهریزی کردن
[عبارت]
make arrangements
/meɪk əˈreɪnʤmənts/
1
برنامهریزی کردن
1.You are advised to make travel arrangements well in advance.
1. به شما توصیه میشود از قبل برای سفر خود برنامهریزی کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
make an outline
make an excuse
make an enquiry
make an effort
make an assumption
make both ends meet
make certain
make chin music
make clear
make comments
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان