1 . مسخره کردن
[عبارت]

make fun of

/meɪk fʌn ʌv/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مسخره کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: استهزا کردن مسخره کردن
مترادف و متضاد ridicule
to make fun of somebody/something
کسی/چیزی را مسخره کردن
  • 1. I’m not making fun of you. I admire what you did.
    1. مسخره‌ات نمی‌کنم. کاری که انجام دادی را تحسین می‌کنم.
  • 2. It's cruel to make fun of people who stammer.
    2. مسخره کردن افرادی که لکنت زبان دارند، ظالمانه است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان