خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مسخره کردن
[عبارت]
make fun of
/meɪk fʌn ʌv/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مسخره کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استهزا کردن
مسخره کردن
مترادف و متضاد
ridicule
to make fun of somebody/something
کسی/چیزی را مسخره کردن
1. I’m not making fun of you. I admire what you did.
1. مسخرهات نمیکنم. کاری که انجام دادی را تحسین میکنم.
2. It's cruel to make fun of people who stammer.
2. مسخره کردن افرادی که لکنت زبان دارند، ظالمانه است.
تصاویر
کلمات نزدیک
make friends
make for
make fish eyes at someone
make eye contact
make excuse
make generalizations about
make goo-goo eyes at someone
make hay while the sun is shining.
make headlines
make head or tail of something
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان