خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چیزی را به کسی فهماندن
[عبارت]
make it clear
/meɪk ɪt klɪr/
1
چیزی را به کسی فهماندن
کسی را حالی کردن، واضح کردن چیزی
1.I hope I made it clear to him that he was no longer welcome here.
1. امیدوارم به او فهمانده باشم که او دیگر در این خانه جایی ندارد.
2.Make it clear that you will not take sides.
2. واضح بگو که تو طرف کسی را نخواهی گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
make it
make headway
make head or tail of something
make headlines
make hay while the sun is shining.
make it in
make it up with
make light of
make love
make lunch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان