1 . چیزی را به کسی فهماندن
[عبارت]

make it clear

/meɪk ɪt klɪr/

1 چیزی را به کسی فهماندن کسی را حالی کردن، واضح کردن چیزی

  • 1.I hope I made it clear to him that he was no longer welcome here.
    1. امیدوارم به او فهمانده باشم که او دیگر در این خانه جایی ندارد.
  • 2.Make it clear that you will not take sides.
    2. واضح بگو که تو طرف کسی را نخواهی گرفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان