1 . تولید کردن 2 . تولید
[فعل]

to manufacture

/ˌmænjuˈfæktʃər/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: manufactured] [گذشته: manufactured] [گذشته کامل: manufactured]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تولید کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: زدن ساختن
مترادف و متضاد construct make produce
  • 1.manufactured goods
    1. کالاهای تولید شده
  • 2.This factory manufactures heavy machinery.
    2. این کارخانه ماشین‌آلات سنگین تولید می‌کند.
[اسم]

manufacture

/ˌmænjuˈfæktʃər/
قابل شمارش

2 تولید

معادل ها در دیکشنری فارسی: ساخت
مترادف و متضاد mass-production production
  • 1.the manufacture of cars
    1. تولید خودرو
  • 2.What is the date of manufacture?
    2. تاریخ تولید کی است؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان