خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تولیدی
[اسم]
manufacturing
/ˌmænjuˈfæktʃərɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تولیدی
تولید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تولیدی
1.food manufacturing
1. تولید مواد غذایی
2.Many jobs in manufacturing were lost during the recession.
2. شغلهای تولیدی بسیاری طی رکود اقتصادی
3.The company has established its first manufacturing base in Europe.
3. شرکت اولین پایگاه تولیدی خود را در اروپا تاسیس کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
manufacturer
manufacture
manuel
manually
manual transmission
manul
manure
manuscript
manx cat
many
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان