Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . تشک
[اسم]
mattress
/ˈmætrəs/
قابل شمارش
1
تشک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تشک
دشک
1.I need to buy a new mattress.
1. باید یک تشک جدید بخرم.
تصاویر
کلمات نزدیک
matting
mattie
matthews
matthew
matter-of-fact
maturation
mature
mature student
maturity
matzo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان