خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یادگاری
[اسم]
memento
قابل شمارش
1
یادگاری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یادگاری
یادگار
تصاویر
کلمات نزدیک
membranous
membrane
membership fee
membership
members of the public
memo
memo pad
memoir
memoirs
memorabilia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان