خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یادداشت
[اسم]
memo
(memorandum)
/ˈmɛˌmoʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
یادداشت
صورت جلسه، نامه (غیر رسمی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یادداشت
1.I sent you a memo about the meeting on Friday.
1. یک یادداشت درباره جلسه روز جمعه برایت فرستادم.
تصاویر
کلمات نزدیک
memento
membranous
membrane
membership fee
membership
memo pad
memoir
memoirs
memorabilia
memorable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان