خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پینه زدن (لباس)
2 . تعمیر کردن
[فعل]
to mend
/mend/
فعل گذرا
[گذشته: mended]
[گذشته: mended]
[گذشته کامل: mended]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پینه زدن (لباس)
دوختن، وصله زدن، رفو کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رفو کردن
وصله کردن
وصلهپینه کردن
مترادف و متضاد
patch
1.Can you mend this sock?
1. میتوانی این جوراب را پینه بزنی؟
2
تعمیر کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ترمیم کردن
تعمیر کردن
درست کردن
مرمت کردن
مترادف و متضاد
repair
1.Could you mend my bike for me?
1. میشود دوچرخهام را برایم تعمیر کنی؟
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
menagerie
menage
menacingly
menacing
menace
mendicancy
mendicant
mental
mental confusion
mental hygiene
کلمات نزدیک
menagerie
menacingly
menacing
menace
men's room
mendacious
mendez
mendicant
mendoza
menelaus
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان