1 . ادغام
[اسم]

merger

/ˈmɜːrdʒər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ادغام یکی شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: ادغام
  • 1.a merger between the two banks
    1. ادغامی بین دو بانک
  • 2.our proposed merger with the university
    2. پیشنهاد ادغام ما با دانشگاه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان