خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ماما
[اسم]
midwife
/ˈmɪdwaɪf/
قابل شمارش
[جمع: midwives]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ماما
قابله
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ماما
1.a trained and certified midwife
1. یک مامای آموزش دیده با مدرک معتبر
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
midwestern
midwest
midweekly
midweek
midway
midwife toad
midwifery
midwinter
mien
mierkat
کلمات نزدیک
midwestern
midwest
midweek
midway
midterm election
midwifery
midwinter
mien
miffed
might
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان