خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پانتومیم
2 . با ایما و اشاره گفتن
[اسم]
mime
/maɪm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پانتومیم
ادابازی
مترادف و متضاد
dumbshow
1.a mime artist
1. یک هنرمند پانتومیم
2.She performed a brief mime.
2. او ادابازی خلاصه ای اجرا کرد.
[فعل]
to mime
/maɪm/
فعل ناگذر
[گذشته: mimed]
[گذشته: mimed]
[گذشته کامل: mimed]
صرف فعل
2
با ایما و اشاره گفتن
با حرکات دست و بدن نشان دادن، ادابازی کردن
1.He mimed that he was hungry.
1. با ایما و اشاره گفت که گرسنه است.
تصاویر
کلمات نزدیک
milton
milometer
millstream
millstone about one's neck
millstone
mimic
mimicry
mimosa
min
min.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان