خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدرفتاری کردن
[فعل]
to mistreat
/mɪsˈtrit/
فعل گذرا
[گذشته: mistreated]
[گذشته: mistreated]
[گذشته کامل: mistreated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بدرفتاری کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بدرفتاری کردن
1.She was mistreated.
1. با او بدرفتاری شده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
mistletoe thrush
mistletoe
mistle thrush
mr
mistakenly
mistreatment
misty
misunderstand
mitchella repens
mite
کلمات نزدیک
mistranslation
mistranslate
mistral
mistletoe
mistle thrush
mistress
mistrust
misty
misunderstand
misunderstanding
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان