خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ماه (30 روز)
[اسم]
month
/mʌnθ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ماه (30 روز)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برج
ماه
1.February is the shortest month.
1. فوریه کوتاهترین ماه است.
2.I have a two-month-old puppy.
2. من یک تولهسگ دو ماهه دارم.
3.I saw him about three months ago.
3. من او راه حدود سه ماه پیش دیدم.
4.It will be months before we get the results.
4. ماهها طول میکشد تا نتایج را بگیریم.
5.She'll be working here for six months.
5. او برای شش ماه اینجا کار خواهد کرد.
6.The baby is three months old.
6. بچه سه ماهه است.
7.We're moving next month.
7. ما ماه بعد تغییر مکان میدهیم.
per/a month
هر ماه/ماهانه
1. She earns $1,000 a month.
1. او ماهی 1000 دلار درآمد دارد.
2. The rent is £300 per month.
2. اجاره هر ماه 300 پوند است.
month after month
ماه به ماه
Prices continue to rise month after month.
قیمتها ماه به ماه دارند بالا میروند.
month by month
ماه به ماه
Her anxiety mounted month by month.
اضطراب او ماه به ماه افزایش یافت.
توضیحاتی در رابطه با month
اسم month به هر یک از 12 ماهی گفته میشود که در یک سال وجود دارد و 29، 30 یا 31 روزه است. مثال:
".February is the shortest month" (فوریه کوتاهترین ماه است.)
تصاویر
کلمات نزدیک
montgomery
montevideo
montage
monstrous
monstrosity
monthly
months of the year
montreal
monument
monumental
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان