Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . کوهنورد
[اسم]
mountaineer
/ˈmaʊntɪˌnɪr/
قابل شمارش
1
کوهنورد
کوهپیما
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کوهنورد
a courageous mountaineer
یک کوهنورد شجاع
تصاویر
کلمات نزدیک
mountain stream
mountain rescue
mountain range
mountain lion
mountain biking
mountaineering
mountainous
mountainside
mountaintop
mounted
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان