خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عزا
[اسم]
mourning
/ˈmɔrnɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عزا
عزاداری، سوگواری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رثا
سوگ
سوگواری
عزا
عزاداری
ماتم
1.They are in mourning for their son.
1. آنها در عزای پسرشان هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
mournful
mourner
mourn
mounting
mounted police
mouse
mouse mat
mouse pad
mouse potato
mouser
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان