خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جریمه کردن
2 . کلاهبرداری کردن
[فعل]
to mulct
/mʌlkt/
فعل گذرا
[گذشته: mulcted]
[گذشته: mulcted]
[گذشته کامل: mulcted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
جریمه کردن
تاوان گرفتن، تنبیه کردن
1.No government dared to mulct the taxpayer for such a purpose.
1. هیچ دولتی جرئت نداشت مالیاتدهندگان را برای چنین هدفی جریمه کند.
2
کلاهبرداری کردن
سر کسی کلاه گذاشتن
تصاویر
کلمات نزدیک
mulch
mulberry
muhammad
mugshot
muggy weather
mule
mule driver
mull over
mullah
mullet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان