خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سخاوتمند
[صفت]
munificent
/mjuːˈnɪfɪsnt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more munificent]
[حالت عالی: most munificent]
1
سخاوتمند
بخشنده، کریم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سخاوتمند
کریم
مترادف و متضاد
generous
1.a munificent gift
1. یک کادوی سخاوتمندانه
2.He enjoys being munificent.
2. او از بخشنده بودن لذت می برد.
تصاویر
کلمات نزدیک
munificence
municipality
municipal
mung bean
mundane
munitions
munoz
mural
murder
murderer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان