خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خردل (سس)
2 . خردلی (رنگ)
3 . خردل (گیاهشناسی)
[اسم]
mustard
/ˈmʌstərd/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خردل (سس)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خردل
1.Mix together the mustard and olive oil.
1. خردل و روغن زیتون را با هم مخلوط کنید.
2.Spread the bread with mustard.
2. روی نان سس خردل بمالید.
2
خردلی (رنگ)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خردلی
زرد خردلی
3
خردل (گیاهشناسی)
مترادف و متضاد
mustard plant
تصاویر
کلمات نزدیک
mustang
mustafa
mustached
mustache
must-see
mustard gas
muster
muster station
musty
mutability
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان