Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . گوشت گوسفند
[اسم]
mutton
/ˈmʌtn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گوشت گوسفند
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گوشت گوسفند
1.a meal of mutton and potatoes
1. غذایی با گوشت گوسفند و سیب زمینی
تصاویر
کلمات نزدیک
muttering
mutter
mutt
mutiny
mutinous
mutual
mutual divorce
mutual friend
mutual fund
mutual separation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان