Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . فراوانی
2 . بی شمار
[اسم]
myriad
/ˈmɪriəd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فراوانی
تعداد بسیار زیاد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وفور
مترادف و متضاد
multitude
1.a myriad of choices
1. فراوانی انتخاب
2.And now myriads of bars and hotels are opening up along the coast.
2. و اکنون تعداد بسیار زیادی بار و هتل در امتداد ساحل در حال بازگشایی هستند.
[صفت]
myriad
/ˈmɪriəd/
غیرقابل مقایسه
2
بی شمار
فراوان
مترادف و متضاد
countless
infinite
numerous
1.he gazed at the myriad lights of the city.
1. او به نور های بی شمار آن شهر خیره شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
myrciaria cauliflora
myrciaria
myrcia
myotonic dystrophy
myotonic
myriagram
myriameter
myriametre
myriapod
myriapoda
کلمات نزدیک
myra
myosotis
myopic
myopia
myob
myrmidon
myrrh
myrtle
myself
myspace
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان