خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به زور
[قید]
narrowly
/ˈnær.oʊ.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
به زور
به سختی
1.He narrowly escaped death in the accident.
1. او به زور در تصادف از مرگ گریخت.
تصاویر
کلمات نزدیک
narrowboat
narrow-minded
narrow-gauge
narrow majority
narrow gauge
narrows
nasa
nasal
nasal twang
nasally
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان