خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ملی
[قید]
nationally
/ˈnæʃənəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ملی
به طور ملی، [وابسته به تمام کشور]
1.Meetings were held locally and nationally.
1. جلسات به طور محلی و ملی برگزار شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
nationality
national park
national holiday
national flag
national
nationwide
natter
natterjack
natty
natural
کلمات نزدیک
nationalize
nationalization
nationality
nationalistic
nationalist
nationhood
nationwide
native
native american
native country
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان