خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مذاکره کردن
[فعل]
to negotiate
/nɪˈɡoʊʃieɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: negotiated]
[گذشته: negotiated]
[گذشته کامل: negotiated]
صرف فعل
1
مذاکره کردن
گفتگو کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مذاکره کردن
1.The government will not negotiate with terrorists.
1. دولت با تروریستها مذاکره نخواهد کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
negotiable
negligée
negligible effect
negligible
negligent
negotiate a truce
negotiating table
negotiation
negotiations
negotiator
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان