[اسم]

negotiation

/nɪˌɡoʊʃiˈeɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مذاکره

معادل ها در دیکشنری فارسی: مذاکره
  • 1.peace negotiations
    1. مذاکرات بر سر صلح
  • 2.The issue is still under negotiation.
    2. موضوع همچنان در حال مذاکره شدن است.
  • 3.The price is generally open to negotiation.
    3. قیمت معمولا جا برای مذاکره کردن دارد.
  • 4.They begin another round of negotiations today.
    4. آنها امروز دور جدید مذاکرات را شروع می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان