We don’t get a newspaper; we tend to watch the news on TV.
ما روزنامه نمیخریم؛ ما عادت داریم اخبار از تلویزیون تماشا کنیم.
see/read something in the newspaper
چیزی را در روزنامه دیدن/خواندن
I read about it in the newspaper.
من راجع به آن در روزنامه خواندهام.
a national/local newspaper
یک روزنامه ملی/محلی
The story was in all the national newspapers.
ماجرا در تمام روزنامههای ملی بود.
a daily/weekly/Sunday... newspaper
روزنامه روزانه/هفتگی/یکشنبه [روزنامهای که یکشنبهها چاپ میشود]
Do you get a daily newspaper?
آیا روزنامه (روزانه) میخری؟
a newspaper article/report/story
مقاله/گزارش/داستان روزنامه
I read quite an interesting newspaper report on the war.
من یک گزارش بسیار جالب درباره جنگ در روزنامه خواندم.
a newspaper editor
سردبیر روزنامه
Newspaper editors have a lot of power.
سردبیرهای روزنامه خیلی قدرت دارند.
a newspaper headline
سرتیتر روزنامه
توضیحاتی در رابطه با اسم newspaper به معنای روزنامه
newspaper به مجموعه ای از ورقه ها که بصورت روزانه چاپ شده و برای مطالعه عموم عرضه می شود و حاوی اخبار، مقالات و تبلیغات است، گفته می شود. مثال:
"a local newspaper" (روزنامه محلی)