خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نجیب
2 . اشرافی
3 . اشرافزاده
[صفت]
noble
/ˈnoʊbl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: noblest]
[حالت عالی: nobler]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نجیب
شریف، شرافتمند، شرافتمندانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اصیل
باشرف
نژاده
نجیب
شریف
مجید
استخواندار
1.He was a generous, noble man.
1. او مردی بخشنده و نجیب بود.
a noble gesture
یک حرکت شرافتمندانه
2
اشرافی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اشرافی
1.She was born into an ancient, noble family.
1. او در خانوادهای قدیمی و اشرافی به دنیا آمد.
[اسم]
noble
/ˈnoʊbl/
قابل شمارش
3
اشرافزاده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نجیبزاده
مترادف و متضاد
aristocrat
1.The regime was supported by a group of powerful nobles.
1. رژیم توسط گروهی از اشرافزادگان قدرتمند حمایت میشد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
nobble
no more
no longer
no-go area
no-go
nobly
nocturnal
nod
nod off
noel
کلمات نزدیک
nobility
nobel prize
nobble
noah's ark
no.
noble-born
nobleman
noblewoman
nobody
nocturnal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان