خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . همچنین
[حرف ربط]
nor
/nɔr/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
همچنین
و نه
1.“I don’t like eggs.” “Nor do I."
1. «من تخم مرغ دوست ندارم.» «منم همچنین [من هم دوست ندارم].»
2.Neither Tom nor I eat meat.
2. نه "تام" و نه من، گوشت نمیخوریم [نه "تام" گوشت میخورد و نه من].
تصاویر
کلمات نزدیک
nope
noose
noon
nook
noodles
nora
nordic
nordic skiing
nordic walking
norfolk island pine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان