Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . باطل کردن
[فعل]
to nullify
/ˈnʌlɪfaɪ/
فعل گذرا
[گذشته: nullified]
[گذشته: nullified]
[گذشته کامل: nullified]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
باطل کردن
لغو کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باطل کردن
معدوم کردن
لغو کردن
مترادف و متضاد
abolish
cancel
invalidate
negate
1.Judges were unwilling to nullify government decisions.
1. قضات تمایل نداشتند تصمیمات دولتی را باطل اعلام کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
nullifier
nullified
nullification
nullah
null-subject language
nullipara
nullity
numb
numbat
number
کلمات نزدیک
nullification
null hypothesis
null and void
null
nuke
nullity
numb
number
number one
number plate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان