Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . به طور متناوب
[قید]
off and on
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
به طور متناوب
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
off-air
off your guard
off year
off west end
off the top of head
off-base
off-broadway
off-center
off-centered
off-centered rhyme
کلمات نزدیک
off
of no consequence
of necessity
of little consequence
of course
off duty
off form
off one's hands
off one's noodle
off one's rocker
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان
