1 . پیاده
[قید]

on foot

/ɑn fʊt/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پیاده با پای پیاده

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیاده
  • 1.We came on foot.
    1. ما پیاده آمدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان