خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در حراجی
[عبارت]
on sale
/ɑn seɪl/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
در حراجی
تخفیف خورده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فروشی
1.I bought these shoes on sale for $75.
1. من این کفشها را در حراجی به قیمت 75 دلار خریدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
on reflection
on record
on purpose
on principle
on patrol
on second thought
on short notice
on show
on standby
be on strike
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان