خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سالن اپرا
[اسم]
opera house
/ˈɑːprə haʊs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سالن اپرا
خانه اپرا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اپرا
1.My dad owned the local opera house and was a playwright.
1. پدرم صاحب خانه اپرای محلی و یک نمایشنامهنویس بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
opera
openwork
openness
openly accuse
openly
opera singer
operable
operate
operate at a loss
operatic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان