Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . آغاز شدن
[فعل]
to originate
/əˈrɪdʒɪneɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: originated]
[گذشته: originated]
[گذشته کامل: originated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آغاز شدن
ابداع کردن، سرچشمه گرفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نوآوری کردن
نشأت گرفتن
منبعث شدن
مترادف و متضاد
arise
begin
1.Locke originated this theory in the 17th century.
1. "لاک" این نظریه را در قرن 17ام ابداع کرد.
2.The disease is thought to have originated in the tropics.
2. تصور میشود این بیماری از مناطق گرمسیری آغاز شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
originally
originality
originalism
original sin
original blurple
originate in
origination
origination fee
originative
originator
کلمات نزدیک
originally
originality
original
origin
origami
originator
oriole
oriya
ornament
ornamental
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان