خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهارنشدنی
2 . بیدرنگ
3 . بدون فکر
[عبارت]
out of hand
/aʊt ʌv hænd/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مهارنشدنی
غیرقابلکنترل، سرکش
informal
مترادف و متضاد
out of control
undisciplined
1.Some football fans were completely out of hand.
1. بعضی از طرفداران فوتبال کاملاً مهارنشدنی بودند.
2.Unemployment is getting out of hand.
2. بیکاری دارد غیرقابلکنترل میشود.
2
بیدرنگ
بلافاصله
مترادف و متضاد
at once
1.His proposal was rejected out of hand.
1. پیشنهاد او بلافاصله رد شد.
3
بدون فکر
بدون مطالعه
1.His answer was quite out of hand.
1. پاسخ او کاملاً بدون فکر بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
out of fashion
out loud
out of date
out-basket
out
out of practice
out of the question
out of thin air
out of whack
out of work
کلمات نزدیک
out of focus
out of desperation
out of date
out of breath
out of
out of hours
out of it
out of luck
out of one's depth
out of one's hair
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان