[عبارت]

out of one's hair

/aʊt ʌv wʌnz hɛr/

1 از سر خود باز کردن

مترادف و متضاد get rid of
  • 1.My sister wants to get her friend, Mary, permanently out of her hair.
    1. خواهرم می خواهد دوستش "ماری" را برای همیشه از سرش باز کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان