خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فریاد اعتراض
[اسم]
outcry
/ˈaʊtkraɪ/
قابل شمارش
[جمع: outcries]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فریاد اعتراض
اعتراض
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هیاهو
نهیب
outcry (at/over/against something)
(فریاد) اعتراض (بهخاطر/برسر چیزی)
1. an outcry over the proposed change
1. فریاد اعتراض بهخاطر تغییر پیشنهادشده
2. The new tax provoked a public outcry.
2. مالیات جدید منجر به اعتراض عمومی شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
outcrop
outcome
outclass
outcast
outburst
outdated
outdo
outdoor
outdoors
outer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان