1 . (در) بیرون 2 . مناطق روستایی
[قید]

outdoors

/ɑʊtˈdɔːrz/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (در) بیرون

معادل ها در دیکشنری فارسی: بیرون بیرون
مترادف و متضاد outside indoors
  • 1.If the weather's good, we'll eat outdoors.
    1. اگر هوا خوب باشد، بیرون غذا خواهیم خورد.
[اسم]

outdoors

/ɑʊtˈdɔːrz/
قابل شمارش

2 مناطق روستایی بیرون شهر، فضای باز

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان