Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . گاو نر
[اسم]
ox
/ɑks/
قابل شمارش
[جمع: oxen]
1
گاو نر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ورزا
گاو نر
گاو
1.The ox is used, especially in the past, for pulling farm equipment.
1. گاوهای نر مخصوصا در گذشته برای کشیدن ماشینهای کشاورزی استفاده میشدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ownership
owner-occupier
owner
own up
own goal
oxbow
oxford
oxidation
oxide
oxtail
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان