خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بابا
2 . دستیار شخصی
3 . پاسکال (یکا)
[اسم]
pa
/pɑː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بابا
پدر
informal
old use
مترادف و متضاد
father
1.I used to know your pa.
1. من بابایت را میشناختم.
[اسم]
PA
(personal assistant)
/pi eɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دستیار شخصی
[اسم]
Pa
(Pascal)
/ˈpæskl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پاسکال (یکا)
تصاویر
کلمات نزدیک
p.m.
p.a.
p. and p.
p. and h.
p & p
pace
pacemaker
pachyderm
pacific
pacific ocean
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان