خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رفیق
[اسم]
pal
/pæl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رفیق
دوست
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دوست
رفیق
مترادف و متضاد
friend
1.We've been pals for years.
1. ما سالهاست با هم رفیق هستیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
pakistani
pakistan
pajamas
paisley
pair work
pal around
palace
paladin
palatable
palatal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان