1 . خسته از مهمانی رفتن و خوش‌گذرانی
[صفت]

partied out

/ˈpɑrtid aʊt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more partied out] [حالت عالی: most partied out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خسته از مهمانی رفتن و خوش‌گذرانی

informal
  • 1.I'm a bit partied out.
    1. من یکم از مهمانی رفتن و خوش‌گذرانی خسته‌ام.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان