خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کهنه
2 . ازکارافتاده
[عبارت]
past it
/pæst ɪt/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کهنه
قدیمی
informal
1.That coat is looking decidedly past it.
1. آن پالتو قطعاً قدیمی به نظر میرسد.
2
ازکارافتاده
informal
1.People seem to think that just because I’m retired, I’m past it.
1. مردم ظاهراً فکر میکنند که فقط چون من خستهام، ازکارافتاده شدهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
past continuous
past
passé
password
passport control
past master
past participle
past perfect
pasta
paste
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان