1 . کهنه 2 . ازکارافتاده
[عبارت]

past it

/pæst ɪt/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کهنه قدیمی

informal
  • 1.That coat is looking decidedly past it.
    1. آن پالتو قطعاً قدیمی به نظر می‌رسد.

2 ازکارافتاده

informal
  • 1.People seem to think that just because I’m retired, I’m past it.
    1. مردم ظاهراً فکر می‌کنند که فقط چون من خسته‌ام، ازکارافتاده شده‌ام.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان